معنی خفگی و سرکوب
حل جدول
تعبیر خواب
تعبیر خواب خفگی اگر در خواب احساس خفگی کنید، نشانه آن است که در مقابل فرد مورد علاقه خود احساس شرمساری خواهید کرد. -
لغت نامه دهخدا
خفگی. [خ َ ف َ / ف ِ] (حامص) حالت فشردگی گلو و حبسی و تنگی نفس. (ناظم الاطباء). خبگی. خپگی. گلوگرفتگی. (یادداشت بخط مؤلف). || اضطراب. || کم هوائی جایی. || آزردگی خاطر. (ناظم الاطباء).
سرکوب
سرکوب. [س ِ] (اِ مرکب) مدقاه. (بحر الجواهر). سیرکوب. سرکو. رجوع به سرکو و سیرکوب شود.
سرکوب. [س َ] (اِمص مرکب) طعنه و سرزنش. (برهان) (غیاث) (آنندراج):
ایا چون کیمیا داروی دردم
ز سرکوب تو چون زردی زردم.
کاتبی.
|| (نف مرکب) حریف قوی و پرزوربود که به جنگ و خصومت آمده باشد. حریف قوی به جنگ و خصومت. (دهار) (شرفنامه ٔ منیری):
گفتا که منم سلیم عامر
سرکوب زمانه ٔ مقامر.
نظامی.
|| ضابط. || شخصی را گویند که در هر فن زیادتی کند و بر دیگری فائق باشد. (برهان). || (اِ مرکب) بلندیی را گویند که بر قلعه ها وخانه ها مشرف باشد. (برهان). دمدمه که از چوب و سنگ و گل جای را بلند سازند برای جنگ قلعه. (غیاث). عمارتی بلند که مشرف بر عمارتی دیگر باشد و لهذا پشته که مقابل قلعه سازند برای گرفتن قلعه آن را نیز سرکوب گویند و دمدمه نیز همان است. (آنندراج):
نه از فراز توان کرد حیلت سرکوب
نه از نشیب توان کرد جایگاه نفق.
انوری.
برآورد برپیل از چوبها
پی قلعه ٔ چرخ سرکوبها.
عبداﷲ هاتفی (ازآنندراج).
|| گرز. (آنندراج).
فرهنگ عمید
مترادف و متضاد زبان فارسی
فارسی به عربی
اختناق
فرهنگ معین
جای بلند مانند: قلعه، برج، سرزنش، طعنه. [خوانش: (سَ) (اِمر.)]
معادل ابجد
1004